شش ویژگی شخصیتی که باید هر انسانی در همسر خود دنبال آن باشد.
افرادی که قصد انتخاب همسر را دارند استرس و ترس از انتخاب درست را دارند و اینکه همسر آینده آنها باید دارای چه خصوصیاتی باشد و آیا انتخاب او درست است یا نه؟ و یا اینکه همسر خود را انتخاب کردهاند و قصد تحکیم روابط با همسر خود را دارند باید شش ویژگی شخصیتی زیر را در همسر خود دنبال کنند.
اکثر افراد در ابتدا جذب کسانی میشوند که یک ویژگی شاخص شخصیتی دارند توانایی در خنداندن، نرمی و لطافت آنها و یا علاقه به حرفهای خاص و... درحالی که هر یک از این ویژگیها میتوانند لذت بخش نیز باشند ولی در خوشبختی شما تعیین کننده نیستند. بدین منظور شما میباید به دنبال شخصیت و منش و رفتار شخص باشید این منش و رفتار یک شخص است که تعیین میکند آن فرد چگونه با خود، شما در نهایت روزی با بچههای شما رفتار خواهد کرد منش و رفتار، زیر بنا و اساس هر رابطهی سالم است.
افرادی که در انتخاب همسر ناموفق میباشند مشکل این است که به دنبال ویژگیهای شخصی هستند در حالی که باید به دنبال شخصیت باشید . در انتخاب همسر مناسب این است که به دنبال شخصی با شخصیت ومنش خوب باشید نه فردی که تنها از محبوبیت برخوردار است.
ویژگی اول و مهمترین ویژگی: تعهد به رشد شخصی
تعهد به رشد شخصی به این معناست که انسان متعهد شود تا سرحد ممکن برای اینکه همسر بهتری باشد بیاموزد. هنگامی که کسی را دوست دارید باید برای رشد، شکوفایی و تحول شخصی ارزش و بهای زیادی قایل شوید، در نتیجه به سهولت و آسانی رابطه از همان ابتدا تضمین شده است مثلا در چگونگی اینکه همسری مهربانتر و دلسوزتری باشد بیاموزند و تلاش کنند غیر ممکن خواهد بود که یک رابطه ناموفق باشد اگر یکی از طرفین از دریافت راهنمایی و کمک حرفهای به هنگام لزوم خوداری کند نیز امکان ناموفق شدن رابطه وجود دارد.
نکته مهم دیگر اینکه داشتن خضوع و عدم غرور به راستی رابطه افراد را از اینکه به یک میدان نبرد تبدیل کند، باز خواهد داشت و نکته مهمتر اینکه انسان باید نه تنها به بزرگ شدن و رشد شخصی علاقمند باشد بلکه در این راستا هم باید تلاش کند زیرا بسیاری از مردم در حد صحبت کردن به بهبودی وارتقاء شخصی میپردازند و هنگامی که پای عمل به میان میآید، جا میزنند.
ویژگی دوم: باز بودن روحی و احساسی
داشتن یک رابطهی صمیمی به معنای دریک خانه زندگی کردن وبا هم غذا خوردن ودر یک بستر خوابیدن نیست بلکه به معنای سهیم شدن در احساسات یکدیگر است به این معنا که دو نفر باید:
1-احساس داشته باشند.
2-مایل میباشند که آن احساسات را با همدیگربیان کنند.
3-میدانند که چگونه آن احساسات رابا همدیگر بیان کنند.
در تعریف دیگر باز بودن روحی واحساسی، سخاوت احساسی است و این سخاوت احساسی بدین معناست که آزادانه و به وفور و بی هیچ محدودیتی از عشق خود به همسر خود ببخشد، به عبارت دیگر همسری که از لحاظ روحی سخاوتمند است کسی است که به شما بگوید چقدر شما را دوست دارد و به شما نیز نشان دهد تا چه میزان قدر وارزش شمارا میداند و در اینجا منظورم سالی یکبار، آن هم فقط در سالگرد ازدواج نیست بلکه شما استحقاق آن را دارید که همسرتان، عشق و قدردانی خود را به شکلی ثابت و همیشگی به شما نشان دهد.
چنانچه زن یا مرد نتواند احساسات خود را به زبان بیاورد و آنها راباهمسر خود در میان بگذارد، آمادگی یک رابطه صمیمی را ندارد.
ماندن در رابطه با کسی که نمیتواند احساسات خود را با شما سهیم شود، شکلی از خود تنبیهی است.
نقطه مقابل سخاوت روحی خساست روحی است بدین معنا که همسرتان عشق و احساسات خود را از شما دریغ کند گویی موجودی او چنان محدود است که تنها مقادیر ناچیزی از آن را به شما ارایه میدهد، کسانی که از لحاظ احساسی خسیس هستند، عملا شما را وادار میکنند که از آنها گدایی عشق کنید.
باز بودن احساسی همسر به طرف مقابل این امکان را میدهد که به احساسات و عواطف درونی او دسترسی داشته باشد، باز بودن عواطفی یک شخص، کلید را به دست همسر خود میدهد.
ویژگی سوم: صداقت
صداقت، درستی وقابل اعتماد بودن از ضروریترین اجزای یک رابطهی سالم هستند. دانستن این که میتوانید برروی همسر خود حساب کنید، حس امنیت فوق العادهای به شما خواهد داد، از طرف دیگر چنانچه در ترس دایمی ازاینکه همسرتان در دلایلی به شما دروغ بگوید، زندگی کنید، هرگز نخواهید توانست در رابطهتان بیاسایید و همواره در تنش، تردید و انزجار به سر خواهید برد و یکی از مخربترین راهایی که زوجین میتوانند عشق، شور و حرارت رابطهی خود را بکشند و صمیمیت را از بین ببرند، باز گو نکردن حقیقت است ممکن است کسانی که بارها حقیقت را دستکاری میکنند، نسبت به دنیا این نگرش را داشته باشند که زندگی آن قدرها هم منصف نیست این گونه افراد، به بیصداقتی خود تنها به عنوان یک استراتژی به منظور رسیدن به منافعشان مینگرند.
یک همسر صادق:
1-هیچ قسمتی از شخصیت خود را از همسر خود پنهان نخواهد کرد.
2-این طور نیست که برای دفاع از خود، فقط چیزی را به شما بگوید که شما دوست دارید بشنوید.
3-بدون اینکه مجبور باشید با سیاست و یا زور حقیقت را از او بیرون بکشید، خودش تمامی حقیقت را با شما در میان خواهد گذاشت.
4-کسی است که بازی نکند، جای بازی در زمین بازی است نه در روابط، باوجود این بسیاری از بزرگسالان نیز بدون بازیهای روانی نمیتوانند با کسی رابطه داشته باشند، بازیهایی نظیر حدس بزن( احساساتم را به تو نمیگویم و تو مجبوری حدس بزنی)یک همسر صادق همسری است که در رابطه با احساسات خود صریح و صادق باشد و اعمال و گفتارش با یکدیگر همخوانی داشته باشد.
ویژگی چهارم: پختگی مسؤلیت پذیری
بسیاری از افراد آمادگی داشتن رابطهای جدی را ندارند، ممکن است این افراد حتی بسیار دوست داشتنی باشند، اما چنانچه به سطح مورد قبولی از پختگی مسؤلیت پذیری، نرسیده باشند، احساس خواهید کرد یک بچه را به فرزند خواندگی گرفتهاید تا اینکه معشوقی برای خود یافته باشید.
مسئولیت پذیری به این معنا است که به آنچه وعده دادهای، عمل کنی، به این معناست که فراموش نمیکنید صورت حسابها را پرداخت کنید، سر قول خود میایستید، به موقع به قرار ملاقاتهایتان میرسید و به دیگران را به اصطلاح نمیکارید. مسئولیت پذیری این نیست که بگویید مسئولیت پذیرید. مسئولیت پذیری، مسئولانه عمل کردن است. مسیولیت پذیری یک مفهوم نیست یک عمل است.
بخشی از پختگی و مسیولیت پذیری این است که مسؤل و یا... پاسخگو باشیم. ما مسؤلیت زیادی به بچهها واگذار نمیکنیم. زیرا میدانیم که به قدر کافی پخته نیستند تا از عهدهی آن برانید. یکی از نشانههای پختگی بچه ها، حس احترام آنها نسبت به جهان پیرامون آنها و مردم است.
ویژگی پنجم:اعتماد به نفس بالا
یکی از بزرگترین اشتباهاتی که به هنگام انتخاب همسر میکنیم، توجه به این موضوع است که چقدر ما را دوست دارد و چه رفتاری با ما دارد، به جای آنکه دقت کنیم که با خودش چه رفتاری دارد. همسرتان تنها به آن میزان که خودش را دوست دارد میتوان شما را دوست داشته باشد.
کسی که اعتماد به نفساش پایین باشد، برای رسیدن به احساس خوب عشق میورزد، در حالی که یک شخص با اعتماد به نفس بالا عشق میورزد، زیرا که احساس خوبی نسبت به خود دارد.
هر چه اعتماد به نفس همسرتان بهتر باشد، رابطهتان قویتر خواهد بو. بنابراین مهم است که به دنبال نشانههایی باشید که حاکی از اعتماد به نفس بالای یک شخص میباشند.
شما باید به دنبال کسی باشید که از آنچه هست و از آنچه خواهد شد، راضی باشد. در اینجا منظورم تکبر، خود پسندی، تظاهر به شجاعت قلابی که ملبس به اعتماد به نفس شده باشد نیست عزت نفس حقیقی به انسان حس استواری و قدرت درونی میبخشد.
هرچه خودتان را بیشتر دوست بدارید، مشکلتر خواهد بود تا بتوانید از لحاظ جسمانی و یا عاطفی به خودتان آسیب برسانید.
افراد دارای عزت نفس بالا، اعتماد به نفس خود را باعمل کردن اثبات میکند، اعتماد به نفس واقعی خود را در عمل آشکار میکنند و به دیگران انگیزه میدهدکه ریسک کنند، رویاهایشان را تعقیب میکنند و فراتر از منطقه امن خود قدم برمیدارند.
نقطه مقابل آدمهای مسامحهکار هستند، این قبیل افراد از اعتماد به نفس پایینی برخوردارند و از دست به عمل زدن، اجتناب میکنند، چرا که تا سر حد مرگ از شکست میهراسند و به مراتب احساس بدتری نسبت به خودشان دارند.
ویژگی ششم: نگرش مثبت به زندگی
آدمهای منفی:
-همیشه برروی مشکلات تمرکز میکنند و در برابر راه حل مقاومت میورزند.
-اجازه میدهند که ترس و نگرانی آنها را اداره کند.
-به آینده بد بین هستند
-به سادگی به کسی اعتماد نمیکنند.
ولی آدمهای مثبت:
-همیشه برروی پیدا کردن راه حل تمرکز میکنند.
-موانع را به فرصتها و سختیها را به درسهایی سازنده بدل میکنند.
-به تواناییهای خود در بهبود اوضاع و شرایط اعتماد دارند.
-خوشبین هستند و باور دارند که اوضاع را همیشه میتوان بهتر کرد.
-به واسطهی آگاهی و بینش، در شخصیت خود تغییراتی مثبت، به وجود میآورند.
طبیعتا این چنین خواهد شد که آدمهای منفی، روابط منفی و آدمهای مثبت، روابطی مثبت میآفرینند.
عشق یک نیروی مثبت است، بدین معنا که در فضایی مثبت رشد میکند و در فضایی منفی پژمرده خواهد شد. به همین دلیل شایان ذکر است، باکسی زندگی کنیم که نگرش مثبتی به زندگی داشته باشد هنگامی که با شخصی مثبت هستید، رابطهتان بسیار سادهتر خواهد بود. مشکلاتتان را سریعتر حل میکنید، سرزنش کمتر و تشریک مساعی بیشتر درمیان خواهد بود، و از همه مهمتر عشق بیشتری نیز وجود خواهد داشت.
برگرفته از کتاب: آیا تو آن گمشده ام هستی؟
نویسنده: دکتر باربارادی آنجلیس_مترجم: هادی ابراهیمی.
نظرات